مدیریت خوب در زندگی داشتن، تدبیر مسائل گوناگونی را شامل میشه و پیشبینیهای متعددی را می طلبه.که از آن جمله آن که اطراف خود را به اندازه توان خود جمع وجور کرده ومناسب آن زندگی خود را تنظیم کنیم.در جائی که توان اداره خانواده ای بزرگ نیست ،عقل معاش خود را باید به کار بست واز اصراف زیاد کردن پرهیز کرد بنا بر این نباید پنداشت که با وجود فقر مالی یا فقر عاطفی باز هم اصراف کردن در هر مواردی مطلوب است. اگر انسان کلیه معرفت خود را از عالم طبیعت وتجربه ها فراهم آمده در این عالم بدست آورد پس لازم است عالم مذکور به گونه ای سازمان یابد که انسان با چیزی برخورد کند و در آمیزد که بواقع انسانی باشد آنرا در مقام وموقع انسانی باز می شناسه.راستی سهم من وتو در این محرومیت چیست؟آیا براستی من وتو در این مورد هیچ مسئولیتی نداریم ونیز باید چشمان خود را به روی حقایق ببندیم؟آیا باید فقط بفکر خویش باشیم وگلیم پر رنگ ولعاب خودمون را پی جوئی کنیم و به من وآینده من و... بیندیشیم؟راستی هیچ اندیشیده ایم که در زمانی نه چندان دور فرزندان ما وآنها سرنشین یک کشتی خواهند بود؟هیچ به این نکته ی مهم واساسی فکر کرده ایم که،اکنون نیز ما وآنها،با تمامی فاصله های ظاهری وپرده پوشی های هزار لایه ،بسیار بسیار به همدیگر نزدیک ودر یک کشتی ساکن هستیم؟! براستی چه تضمینی هست که کاستیهای نا خواسته این همنوعان صمیمی ،روزی دامان من وشما رو نگیرد وهمه چیز را برخلاف جهت زندگی رویائی وآرمائی من وشما برنگرداند؟!به راستی هدف ما چیست؟!آن موضوع قدیمی زنگ انشاء رو فراموش کنید که علم وثروت این روزها بد جوری دست به یکی کرده اند ودر مقابل انسانیت وآدمیت قد علم کرده اند. از یاد نبریم که شخصیت انسانی در قاموس ما مقامی بسیا ر بسیار والا و بدیل دارد. بیندیشیم تا زمان باقیست بیندیشیم که فردا روز دیگریست و زمان، زمان دیگری خواهد بود وشاید ناگهان ،بسیاربسیار ،زود دیر شود!